آشنایی با مشاهیر ایرانی

مامان ها و باباهای مهربون سلام ️️

امروز هم مثل هر روز مدرسه مون رو با خوندن یه سوره از قرآن که امروز سوره ی حمد بود و ورزش شروع کردیم تا حسابی سرحال بشیم و برای روز مهمی که داشتیم آماده بشیم. آخه امروز برامون خیلی مهم بود چون قرار بود اولین ارائه دوران درس خوندنمون رو داشته باشیم.

تازه برای امروز حسابی خودمون رو آماده کرده بودیم بعضی هامون نقاشی کشیدیم بعضی هامون کاردستی درست کردیم تا برای هر کدوم از دانشمندانمون بتونم خیلی کامل درباره اشون توضیح بدیم.

خاله برامون یه جایگاه برای توضیح دادن هر کدوممون آماده کرده بود تا وقتی که خواستیم توضیح بدیم از اونجا به همه ی دوستامون یاد بدیم.

 

آخر روز وقتی درباره شیخ بهایی و خواجه نصیرالدین طوسی هم یه عالمه اطلاعات پیدا کردیم و متوجه شدیم کارهای مهندسی زیادی انجام دادن خاله بهمون گفت همه ی ما هم اگه تلاش و کوشش کنیم می تونیم مثل هر کدوم از اونها داشمند بشیم. برای شروع هم بهمون یه هدیه داد تا بتونیم باهاش اولین ساختمان مخصوص خودمون رو بسازیم. ما خیلی خوشحالیم که میتونیم اولین سازه کار دست خودمون رو داشته باشیم .

بیرون اومدن میوه ها از خاک

گل­ دخترای پیش ۲ وقتی وارد کلاس شدن یک منظره متفاوت دیدن. …دیدن که میزها به صورت متفاوتی از همیشه چیده شده و روی اون ها کارت هایی هست.

 اونها به صورت گروهی در کنار هم نشستند و راجع به کارت ­ها  با مربی و دوستان­شان صحبت کردند و با مراحل رشد یک دانه یعنی از زمانیکه توی خاک کاشته میشه تا زمانیکه سر از خاک بیرون میاره و تبدیل به یک درخت سبز و زیبا میشه و گل و میوه میده آشنا شدند .

بچه ها یاد گرفتن که یک گیاه برای اینکه رشد کنه احتیاج به خاک، آب و نور داره.

بچه ها متوجه شدند که نعمت هایی که خدای مهربون به ما داده مثل میوه های رنگارنگ و خوشمزه چقدر طول میکشه تا از یک دانه زیر خاک و در تاریکی رشد کنه و به میوه تبدیل بشه و چقدر باغبون صبور باید زحمت رشد و نگهداری اون ها رو بکشه و ما باید چقدر قدر این نعمت ها ر بدونیم و از خدای بزرگ به خاطر اونها تشکر کنیم… خدایا شکرت.

تازه امروز بچه ها توی کلاس یه دونه کوچولو توی خاک کاشتند و قرار شد خودشون مسئول مراقبت از اون باشند تا رشد کنه، از خاک بیرون بیاد و کلاسشون سرسبز و باصفا بشه.

بعد از اون بچه ها با توت فرنگی های که با مدادرنگی هاشون خوش رنگش کرده بودند، بازی الگو یابی و جهت یابی رو انجام دادند.

در نهایت بچه ها با سیب های خوش رنگ و خوشمزه ای که از خونه آورده بودند میوه خشک درست کردند و نوش جان کردند…..به به.

تجربه مهارت و شغل های مختلف

گل‌دختران پیش دبستان ۱ ما تجربه یک روز هیجان انگیز را داشتند! اونها رفتن به سرزمین فکربازیا و شغل های مختلفی رو تجربه کردند…اونجا به اتاق خیاطی رفتند و خودشون خانم خیاط باشی شدند و به سلیقه خودشون عروسک های خرگوش خوشگل دوختند!
بعد برای تجربه شغل شیرینی پزی به به آشپزخانه رفتند. اول دستهاشونو شستند، پیشبند و کلاه مخصوص پوشیدن و با نام خدا شروع به آشپزی کردند جاتون خالی بود که ببینید چه بویی راه انداختند، اوووم به به ! اونها کراسان خیلی خوشمزه ای پختند !
بعدش وارد میدان قهرمانی شدند و در آنجا با نشانه گیری دقیق توپ و حرکت روی طناب باهمدیگه به رقابت پرداختند و در نهایت با تلاششان به بالای صخره رسیدند و کیف پرواز با طناب را تجربه کردند و ازین تجربه بسیار لذت بردند !!!!اون روز برای گل‌دخترامون خاطره ی خیلی قشنگی شد و خوشحال و شاد به آغوش مادرانشان برگشتند❤️.

هیئت کودکانه فاطمیه

گل دخترای پیش دبستانی که خیلی دوست داشتند که برای حضرت زهرا(س) که دختر پدربزرگ مهربون هستند، کاری کنند. برای همین با کمک همدیگه عدس پاک کردند و با شابلون و مقوای مشکی کارت های “یا فاطمه” درست کردند و با اونها حیاط پیش دبستان رو به هیئت عزاداری کودکانه تبدیل کردند.
بعد توی حیاط جمع شدند و با دست های کوچیک و قلب بزرگشون به یاد حضرت فاطمه (س) سینه زنی کردند و در آخر عدسی نذری که خودشون در آماده سازی‌اش مشارکت داشتن رو میل کردند.

روز رنگی رنگی گل‌دختران و مسجد

تصور کن رنگ ها را …..🌷

🌈رنگ دلنشین جانماز دست ساز فرزند ،🌈 رنگ پر عاطفه ی مهر و تسبیح مخلوق انگشتان کوچک مسافران کربلا ، 🌈هدیه ی رنگین عمو روحانی ، 🌈رنگ گل های قالی متبرک مسجد پر نور ، 🌈رنگ گرم سلام های کودکانه ی دخترکان به پدربزرگ مهربانی ها ، 🌈رنگ زمینی بادکنک های رنگی شادمان از معیت بچه ها ، 🌈رنگ گل های چادر های گل گلی فرشته های کوچکمان ، 🌈رنگ مفرح بازی و خنده و مولودی خوانی ، 🌈رنگ قهقهه های بچگانه ، 🌈رنگ شیرین شکلات ،🌈رنگ پاپیون های درخشان تل سر ، که با رفاقتشان با گل های چادر ، گل بارانی کرده بودند تماشایی 🌈رنگ …….🌈و رنگ …….

مداد های رنگی نیز به شگفت درامده بودند …..💫از این تنوع رنگی و فریاد غبطه و شادی سرمیدادند ……✨💫

همه ی این رنگ ها و زیبایی ها برای توست ….. تویی که شایسته ی سجده و خضوعی ….
تو که مهربان تر از مادری …..💖
تو که میدانی …..
به همراه دخترکان بهشتی مان برای بندگیت آماده میشویم …برای سجودت ، برای اطاعتت …
خودت کمکمان کن که در مقدمه ی راهیم …..❣️

گردش نوآموزان پیش دبستان ۱

امروز گل دخترای قشنگ پیش دبستان ۱ وقتی به مدرسه اومدن توی حیاط چشمششون به یه اتوبوس رنگی بزرگ افتاد که برای بابا مهدی مهربون بود.

تا بچه ها داشتند با هم فکر می کردند که چرا بابا مهدی اتوبوسش رو آورده توی حیاط؟؟ یهو خود بابا مهدی اومد و خوشحال رو به مامان زهرا گفت: خانم من امروز مرخصی گرفتم تا شما و بچه ها رو ببرم به یه گردش تا حسابیییی کیف کنید.

خانواده ی بابا مهدی همگی سوار اتوبوس بابا شدن و رفتن به گردش در طبیعت (حیاط مدرسه) .

بچه ها اونجا زیرانداز پهن کردند و مامان زهرای مهربون یه غذای خوشمزه به کمک بابا مهدی در طبیعت پختن.

اما نگم براتون….اونها یادشون رفته بادبزن بیارن تا بتونن آتیش رو درست کنند. پس بچه های توانمند ما دست به کار شدن و با تا زدن کاغذهایی که داشتن یه بادبزن بزرگ و کارآمد درست کردند و خوشحال و شاد کنار مامان و باباشون یه غذای لذیذ و گرم خوردند.