خاطرات آخرین روز ۱۴۰۲

دیگر قرار است یک جمله ی “یادش بخیر” قبل از خاطراتِ خوبِ امسالمان بیاید، قرار است امسالمان بشود “پارسال” …و ما مبهوتِ روزگار و با چشمانی امیدوار، در قطارِ بی توقفِ زمان، ایستاده ایم،این روزها، خوب هایشان برایمان امید بود و بدهایشان برایمان درس!میانِ همین روزها بود که یاد گرفتیم مهربان تر و جسور تر باشیم،یاد گرفتیم محتاط تر گام برداریم و حواسمان به دیوارِ عقل و اعتمادمان باشد،و یاد گرفتیم که بهبودِ جهان را از خودمان شروع کنیم، که جهان چیزی به غیر از انبوهی از من و ما نیست …
خدای خوبم! در آستانه ی سال جدیدی ایستاده ایم،به مردمِ کشورم و تمام کشورهای مظلوم دنیا کمک کن که سالِ جدید برایمان، سالِ اتفاقاتِ خوب باشد، بادهایِ بهاری، گردِ امید و تعهد و دوستی را همه جا پخش کنند و ابرها، همدلی و مهربانی بر سرِ مردم ببارند، آنقدر که انسانیت، جانی دوباره بگیرد!کاری کن که در سالِ پیشِ رو، تنها اشکِ جاری از چشم کودکان، اشکِ شوق باشد،سالی که همه شاد باشیم …

خدایا ممنون برای خنده های امسالم …

و بالاخره عکس های یادگاری از پایان سال ۱۴۰۲

 

 

 

جشنواره قرآنی

بالاخره روز موعود رسید دختران عزیزم به مرحله ارائه آموخته های قرآنی خود رسیدند. بعضی ها خیلی مطمئن آمدند در جایگاه نشستند و سوره فجر، بلد، شمس و سوره اعلی را تلاوت کردند. بعضی ها گفتند استرس گرفتیم و همه چیز فراموشمان شده . ولی بالاخره همه به برکت کلام الهی موفق و سربلند جشنواره را به پایان رساندند.
مهم باور خودشان که بود که در جمع دوستان و معلمشان کلام الهی را از حفظ تلاوت کنند.
ان شاءالله که کلام الهی حافظ و نگهدار همه عزیزانمان باشد.
ان‌شاءالله که انس با قرآن برای همه ما بیشتر بشود و در این ماه مبارک، عامل به آیات نورانی قرآن باشیم .